یهودیان و مسیح موعود

 

یهودیان و مسیح موعود

یهودیان معتقدند که عیسایی ظهور خواهد کرد که البته با عیسای مسیحیان متفاوت است .آن گونه که بررسی‏ها نشان می‏دهد، پیش از اسارت قوم یهود و آوارگی آنان توسط آشوریان، اندیشه ظهور منجی در ادبیات مذهبی، غیر مذهبی، اساطیر و افسانه‏ها و روایات مکتوب و شفاهی بنی اسرائیل جایی نداشته است. تنها در سده دوم پیش از میلاد بود که ظهور نجات بخشِ قوم خدا در اذهان و افکار یهود توسعه یافت و دانیال نبی به دنبال رنج‏های پیاپی قوم یهود، پایان زجرها را نوید داد: «و در ایام این پادشاهان، یهوه خدای آسمان‏ها سلطنتی را که تا ابد جاوید می‏ماند، بر پا خواهد نمود و این سلطنت به قومی دیگر غیر از بنی اسرائیل منتقل نخواهد شد، بلکه تمامی آن سلطنت‏ها را خرد کرده، مغلوب خواهد ساخت و خودش برای همیشه پایدار و جاودان خواهد ماند، دانیال نبی، باب دوم، آیه 44». اشعیای پیامبر نیز در پیشگویی‏های خود مژده آمدن مسیح را داد و گفت: «''برای ما ولدی و پسری بخشیده می‏شود که سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب و مشیر و خدای قادر و پدر سرمدی و سرور و سلامتی خوانده خواهد شد. ترقی سلطنت و سلامتی او را بر کرسی داوود و بر کشور وی پایانی نخواهد بود، تا آن که انصاف و عدالت را برای همیشه استوار سازد ،کتاب اشعیا، باب 9 : 6 ـ 8''» .

البته شایان توجه است که قوم یهود به عنوان مردمی دیندار همواره به آینده خویش امیدوار بودند و این عبارت کتاب مقدس میان یهودیان رایج بود که: «اگر چه ابتدایت صغیر بود، عاقبت تو بسیار رفیع گردد، ایوب، باب 8 : 7.» با این وجود آنان پس از نخستین ویرانی شهر قدس، همیشه در انتظار رهبر الهی، قدرتمند و پیروزی آفرین بودند تا اقتدار و شکوه «قوم برگزیده» را احیا کند. یهودیان بر مبنای آنچه در زبور داوود آمده بود خود را وارثان به حق خداوند می‏پنداشتند. در زبور آمده است: «زیرا که شریران منقطع خواهند گشت و متوکلان به خداوند وارث زمین خواهند شد. هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود اما حکیمان (صالحان) وارث زمین خواهند گشت و میراث آن‏ها خواهد بود تا ابد الآباد. زیرا متبرکان خداوند وارث زمین خواهند شد و ملعونان وی منقطع خواهند گشت ،زبور داوود، باب 37: نک به مجموع آیات 9، 18، 28، 29.» .

این اندیشه وقتی با پیش گویی‏های صریح اشعیا در هم آمیخت، نیرو و امیدی تازه در رگ‏های یهود جریان یافت. ایشان کلام اشعیا را در حافظه خود به خوبی حفظ کردند و آن را دستمایه عشق به آینده‏ای روشن و افتخارآمیز قرار دادند، آنجا که می‏گوید: «''نهالی از تنه، یَسّی (پدر داوود) بیرون آمده، شاخه‏ای از ریشه‏هایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت، یعنی روح حکمت و فهم و روح مشورت و روح معرفت و ترس از خداوند، خوشی او در ترس از خدا خواهد بود و موافق رؤیت چشم خود داوری نخواهد کرد و بر وفق سمع گوش‏های خویش تنبیه نخواهد نمود، بلکه مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد نمود. جهان را به عصای دهان خویش زده، شریران را به نفخه لب‏های خود خواهد کشت. کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت''.»

سپس اشعیا به گونه‏ای کنایه‏آمیز به صلح جهانی در آن دوران اشاره می‏کند و ادامه می‏دهد: «گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و پرواری با هم و طفل کوچک آن‏ها را خواهد راند... طفل شیر خواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد و طفلِ از شیر باز داشته شده، دست خود را بر خانه افعی خواهد گذاشت و در تمامی کوه مقدس من، ضرر و فسادی نخواهد کرد، زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود، مثل آب‏هایی که دریا را می‏پوشاند اشعیا، باب 11: 1 ـ 9.» .اما صفنیای پیامبر به نابودی رهبران دولت‏ها اشاره می‏کند و آن را مقدمه جهان شمولی دین یهود می‏داند. او می‏گوید: «به منظور گردآوری طوایف بشر بر یک دین حق، سلاطین دول مختلف را نابود کنیم. آن وقت برگردانیم به قوم‏ها لب پاکیزه را برای خواندن همگی به نام خدای و عبادت کردن ایشان به یک روش ،صفنیا، باب 3 : 8 ـ 9.» . یهودیان در طول تاریخ به این مسأله از دریچه‏ای مذهبی نگریسته، انتظار را یک وظیفه مقدس به شمار آورده‏اند، تنها پس از ورود صهیونیسم سیاسی به دنیای یهود بود که زاویه نگاه برخی یهودیان به این مسأله عوض گشت و تشکیل یک حاکمیت سیاسی را راهگشای «عصر مسیحا» دانستند.

هم اکنون صهیونیست‏ها با سوء استفاده از تغییر نگرش به وجود آمده خود را به عنوان منتظران واقعی مسیحا معرفی کرده، در پایان مراسم سالگرد بنیانگذاری رژیم اسرائیل (پنجم ماه ایّار عبری)، پس از دمیدن در شیپور عبادت، این گونه دعا می‏کنند: «اراده خداوند، خدای ما چنین باد که به لطف او شاهد سپیده دم آزادی باشیم و نفخ صور مسیحا گوش ما را نوازش دهد» .بی‏گمان طرز تلقی صهیونیسم از مقوله انتظار و ظهور منجی، یکی از بینش‏های چالش آفرین وبحران‏ساز فراروی معتقدان به آخرالزمان می‏باشد. چرا که تکیه بیش از اندازه بر نژاد و قومیت، این مکتب را دچار نوعی تمامیت خواهی غیر عادلانه نموده، ظرفیت‏های گفت و گو را از آن گرفته است.
مسیحیان و بازگشت مسیح اندیشه بازگشت حضرت عیسی علیه‏السلام یکی از باورهای جامعه مسیحیت را تشکیل می‏دهد.

این شوق و انتظار در بخش‏های قدیمی‏تر عهد جدید مانند رساله اول و دوم پولس به تسالونیکیان به خوبی منعکس شده است، اما در رساله‏های بعدی مانند رساله‏های پولس به تیموتاؤس و تیطس، همچنین رساله پطرس، به بعد اجتماعی مسیحیت توجه گشته است.این مسأله از آن‏جا ناشی می‏شد که با گذشت زمان پی بردند که بازگشت مسیح بر خلاف تصور آن‏ها نزدیک نیست، هر چند اقلیتی از آنان بر این عقیده باقی ماندند که عیسی به زودی خواهد آمد و حکومت هزار ساله خود را تشکیل خواهد داد؛ حاکمیتی که به روز داوری پایان خواهد یافت. از همین رو از دیر باز گروه‏های کوچکی به نام هزاره گرا در مسیحیت پدید آمدند که تمام سعی و تلاش خود را صرف آمادگی برای ظهور دوباره عیسی در آخر الزمان می‏کنند.

البته وجود آیاتی در انجیل این حالت انتظار را تشدید می‏کند و با اشاره به عدم تعیین وقت ظهور، آن را ناگهانی معرفی می‏کند. به عنوان مثال در انجیل متّا از زبان عیسی علیه‏السلام این گونه نقل شده است که: شما نمی‏توانید زمان و موقع آمدن مرا بدانید؛ زیرا این فقط در ید قدرت خداست. هیچ بشری از آن لحظه «زمان ظهور» آگاهی ندارد؛ حتی فرشتگان، تنها خدا آگاه است ـ مکاشفه، باب17:14 و باب19:16»یا آن که در انجیل لوقا این چنین آمده است: «مسیح می‏گوید: همیشه آماده باشید، زیرا که من زمانی می‏آیم که شما گمان نمی‏برید لوقا، باب12:40..» .روشن نگه داشتن چراغ انتظار در لابه‏لای انجیل به چشم می‏خورد، مثلا در انجیل آمده است: «کمرهای خود را بسته و چراغ‏های خود را افروخته بدارید. باید مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می‏کشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند. تا هر وقت آید و در را بکوبد، بی‏درنگ برای او باز کنند. خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد. پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتی که شما گمان نمی‏برید، پسر انسان می‏آید،لوقا، باب12 : 35 ـ 40.»

مسیحیت ضمن تأکید بر غیر منتظره بودن بازگشت عیسی، هدف از این بازگشت را ایجاد حکومتی الهی در راستای حکومت الهی آسمان‏ها ارزیابی می‏کند.علاوه بر این ظهور مسیح را یگانه راه حل برای ادامه حیات و زندگانی بر می‏شمرد.عیسی را منجی انسان‏ها و پادشاه پادشاهان معرفی می‏کند. وی بر اساس سخنان دانیال نبی سیستم اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، تربیتی و مذهبی جهان را عوض خواهد کرد و جهانی بر مبنای راه و روش خدا بنا می‏کند. مسیحیان همچنین برای ظهور حضرت عیسی بن مریم علاماتی قائل می‏باشند: «عنقریب بعد از آن آزمایش سخت، روزگاران خورشید تیره و تار می‏گردد و ماه نور خود را از دست خواهد داد و ستارگان افول خواهند کرد و قدرت‏های آسمانی نیز به لرزه در خواهند آمد و سپس آثار و علائم ظهور آن مرد آسمانی اشکار خواهد شد و سپس تمامی قبائل زمین نگران و غمگین می‏گردند و آنگاه عیسی از ابرهای آسمان با جلال و شکوه و قدرت فرو خواهد آمد ،انجیل متا، باب 6: 10.»

نشانه‏هايى از پايان

 

نشانه‏هايى از پايان

اشاره :
در سالهاى اخير جهان مسيحيت شاهد بروز و ظهور موجى فزاينده ازتوجه به پيشگوئيهاى كتاب مقدس درباره آخرالزمان بوده است. موجى كه در آستانه سال 2000م و پايان هزاره دوم ميلادى به اوج خود رسيد.
در اين سالها در نشريات غربى و پايگاههاى اينترنتى مقالات فراوانى منتشر شده كه در آنها است پيشگوئيهاى كتاب مقدس با رويدادهاى عصر حاضر تطبيق داده شده و از حوادث مختلف سياسى، اجتماعى و زيست محيطى كه در سالهاى اخير در جهان رخ داده يا در حال رخدادن است به عنوان نشانه‏هاى آخرالزمان يا پايان دنيا ياد شده است.
با اذعان به اين مطلب كه برخى از اين مقالات با اهداف تبليغى و تبشيرى مسيحيان در جهان هماهنگى و همسويى دارد؛ براى آشنايى خوانندگان عزيز موعود، با نگاهى كه امروز در ميان مسيحيان درباره حوادث آخرالزمان وجود دارد، يكى از اين مقالات را انتخاب و در معرض قضاوت شما عزيزان قرار مى‏دهيم.

در خلال اعصار و قرون، شمارى از معلمان روحانى و غيبگويان، بصيرت خاصى نسبت به آينده دريافت كرده‏اند. يكى از عميق‏ترين اين بصيرتها نسبت به آنچه اتفاق خواهد افتاد، 2000 هزار سال پيش، در دامنه كوهى خارج از اورشليم اعطا شد. گروه كوچكى از حقيقت‏جويان در گرد معلمشان، عيساى ناصرى، جمع شده بودند. سؤالى كه از او پرسيدند، جوابى را در پى داشت كه سالها و قرنها، تا اين زمان كه ما در آن زندگى مى‏كنيم، ادامه دارد:
»و همانطور كه او [عيسى] بر فراز كوه زيتون‏ها نشست، حواريون به سوى او آمدند، گفتند: به ما بگو نشانه‏هاى آمدن تو و پايان دنيا چه خواهد بود؟«1
عيسى (ع) با شمارى از مشخصات جوابشان، را داد تا مراقب باشند. (عبارت »پايان دنيا« كه در اينجا به كار رفته به معناى پايان عمر كره زمين نيست، بلكه منظور پايان سلطه غير انسانى بشر بر روى زمين است). اگر چه بسيارى از نشانه‏هايى كه او داد، قرنها گريبانگير دنيا بوده؛ اما جالب توجه آن است كه شدت و كثرت اين نشانه‏ها اكنون افزايش يافته است:

1. افزايش جنگها

»از جنگها خواهيد شنيد و شايعات جنگها؛ زيرا ملتى عليه ملتى بر خواهد خاست، و مملكتى عليه مملكت ديگر.«2
هيچ مقطعى از تاريخ مانند قرن بيستم، شاهد افزايش تعداد جنگها نبوده است. طبق برآورد صليب سرخ جهانى، بيش از 100 ميليون نفر در جنگهايى كه از آغاز اين قرن به وقوع پيوسته است؛ جان خود را از دست داده‏اند.
از جنگ جهانى دوم تاكنون، بيش از 150 جنگ عمده و صدها شورش مسلحانه و انقلاب رخ داده است. از پايان جنگ جهانى دوم، ارقام كشته‏ها در نزاعهاى مسلحانه، بيش از 23 ميليون نفر است. طبق گزارش واشنگتن پست: »جنگهاى قرن بيستم، جنگهاى تمام عيارى عليه جنگجويان و غير نظاميان بوده است... در حالى كه در قياس با آن، جنگهاى وحشيانه قرون پيشين مانند جنگهاى خيابانى بوده است.«

2. گسترش خشكسالى

»و نيز خشكسالى خواهد بود.«3
اواخر سال 1996، بانك جهانى گزارش كرد كه روزانه بيش از 800 ميليون نفر گرسنه، در جهان به سر مى‏برند و بيش از 500 ميليون كودك، غذاى كافى براى رشد روانى و جسمانى دريافت نمى‏كنند. معاون بانك جهانى مى‏گويد: »روزانه حدود 40 هزار نفر در جهان، بر اثر گرسنگى مى‏ميرند، كه غالباً در مناطق روستايى رخ مى‏دهد.«

3. شيوع بيماريهاى مهلك

»و نيز بيماريهاى مهلك خواهد بود.«4
كمتر از 20 سال پيش، حرفه پزشكى مدعى بود كه بر بسيارى از بيماريهاى باكتريايى و ويروسى فائق آمده است، اما امروزه مواردى از بيماريهاى عفونى بيداد كرده است.
خبرگزارى آسوشيتد پرس گزارش مى‏دهد: »ظهور انواع باكتريهايى كه نمى‏توان با آنتى‏بيوتيكهاى فعلى آنها را از بين برد، مى‏تواند خود، تبديل به تهديدى عليه سلامت عمومى و بدتر از بيمارى ايدز شود. بيماريهايى كه اخيراً گمان مى‏رفت بر آنها فائق آمده باشند، رفته رفته مهار ناشدنى مى‏شوند... دانشمندان انتظار چيزى كمتر از يك فاجعه پزشكى ندارند.«
UN AIDS ، برنامه مشترك سازمان ملل عليه ويروس ايدز، در گزارش پايان سال خود در دسامبر 1996، عنوان كرد كه در آن سال، 1/3 ميليون مورد جديد از آلودگى به ويروس اچ. آى. وى. در تمام دنيا رخ داده است. در سال 1996، يك و نيم ميليون نفر از بيمارى ايدز مردند كه مجموع كسانى كه تاكنون در ارتباط با اين بيمارى مرده‏اند به 6/4 ميليون نفر مى‏رسد. براساس همين نوشتار، افزون بر 24 ميليون نفر مبتلا به ويروس اچ.آى.وى. يا بيمارى ايدز، اكنون در تمام دنيا زندگى مى‏كنند؛ اين آمار و ارقام به خوبى مى‏رساند كه از سال 1981 - كه اين بيمارى براى اولين بار شناسايى شد - تا كنون بالغ بر 30 ميليون نفر به آن مبتلا شده‏اند. سازمان بهداشت جهانى مى‏گويد: »در تمام دنيا، روزانه بيش از 6000 نفر به اين بيمارى مبتلا مى‏شوند و اين سرايت روز به روز بدتر مى‏شود.«

4. فراوانى زمين‏لرزه

»و در جاهاى متعدد زمين‏لرزه خواهد بود.«5
سالنماى جهانى به ما مى‏گويد كه بين سالهاى 1000 تا 1800 ميلادى، تنها 21 زمين لرزه عمده وجود داشت. اما بين سالهاى 1800 تا 1900 تعداد آن 18 واقعه بود. بين سالهاى 1900 تا 1950، 33 زمين لرزه بزرگ به وقوع پيوست؛ تقريباً به اندازه آنچه در طى 1850 سال گذشته رخ داده است!
بين سالهاى 1950 تا 1991 ، 93 زمين لرزه بزرگ اتفاق افتاد، تقريباً 3 برابر تعداد آن در نيم قرن گذشته، و 1/3 ميليون نفر از مردم را در سراسر جهان، به كام مرگ فرستاد. بسيارى از دانشمندان هشدار مى‏دهند كه ما در حال حاضر به دوره‏اى از بلاياى زمين لرزه‏اى وارد مى‏شويم.

5. گسترش خشونت

دنيايى »پر از خشونت«6
يكى ديگر از شرايطى كه به گفته عيسى درست در زمان پيش از بازگشتش رواج خواهد داشت، خشونت وحشيانه است:
»همانطور كه در ايام [دوره] نوح بود، در زمان آمدن پسر انسان نيز چنين خواهد بود.«7
در ايام دوره نوح، »زمين در برابر خداوند فاسد و پر از خشونت بود.«8 روزنامه‏هاى امروز پر از تيترهايى از ماجراهاى غم‏انگيزى از خشونتهاى بى‏رحمانه است. امروزه ميزان آدم‏كشى و خودكشى سالانه در آمريكا، تقريباً به اندازه مجموع كشته شدگان امريكايى در طول جنگ ويتنام است. تنها در 30 سال گذشته، خودكشى و قتل، جان بيش از يك ميليون و دويست هزار امريكايى؛ يعنى بيش از تمام مردانى را كه در كل جنگهاى تاريخ امريكا كشته شده‏اند، گرفته است.

6. ابلاغ مژده انجيل

»سرانجام وقتى مژده انجيل به گوش همه مردم جهان رسيد و همه از آن باخبر شدند، آنگاه دنيا به آخر خواهد رسيد.«9
بر خلاف رشد غم‏انگيز جنگها، خشكسالى، طاعون و زمين‏لرزه‏هايى كه به گفته عيسى، »آغاز غمها«10 است، ابلاغ موعظه انجيل به تمام ملتها، نشانه‏اى ويژه براى زمانى است كه دنيا حقيقتاً به پايان خود برسد.
هيچ‏گاه در طول تاريخ مانند الآن، انجيل در سراسر دنيا و براى كل ملتها خوانده نشده بود؛ اگر چه مستقيماً به وسيله مبلغان مسيحيت انجام نمى‏گيرد، اما با وسايل ارتباط جمعى نوين از قبيل: راديو، تلويزيون و ارتباطات راه دور، انجام مى‏گيرد. طبق سالنامه جهان مسيحيت، پيام انجيل هم‏اكنون براى 4 ميليارد نفر؛ يعنى عملاً براى تمام كشورها موعظه شده است. »آنگاه پايان فرا خواهد رسيد.«

7. افزايش مسافرتها

»بسيارى به جلو و عقب خواهند دويد.«11
حوالى 534 پيش از ميلاد مسيح، خداوند به پيامبرش دانيال گفت: »در آخر زمان، بسيارى به جلو و عقب خواهند دويد و دانش زياد خواهد شد«12. عبارات »بسيارى به جلو و عقب مى‏دوند«، به لحاظ لغوى يعنى »به سرعت در اطراف در تكاپو هستند« يا به قول ليوينگ بايبل13: »مسافرتها افزايش خواهد يافت.«
در نظر بگيريد وسايل حمل و نقل مردم هزاران سال بود كه تغيير اساسى نكرده بود، با اين نگرش اهميت اين پيشگويى آشكار مى‏شود. امروزه مى‏توانند ظرف 24 ساعت دور دنيا را طى كنند؛ فضا پيما قادر است در 80 دقيقه كره زمين را دور بزند!
تعداد مردمى كه امروزه اقدام به سفر مى‏كنند، بى‏سابقه است. به گفته متخصصان اقتصادى، مسافرت و گردشگرى، امروزه »بزرگ‏ترين و پر انرژى‏ترين صنعت در دنياست.«

8. فزونى دانش

»دانش زياد خواهد شد.«14
افزايش دانش در سالهاى اخير، تقريباً خارج از تصور ماست! واژه »بار سنگين اطلاعات« براى نسل ما وضع شده است. هم اكنون روزانه، معادل بيش از 300 ميليون صفحه از اطلاعات، به شبكه اينترنت فرستاده مى‏شود. هم اكنون هشتاد درصد از كل دانشمندان بشريت، در قيد حيات هستند و در هر دقيقه، 2000 صفحه به علوم بشر اضافه مى‏كنند. حدوداً نيمى از دانش پزشكى، هر ده سال يك بار منسوخ شده از دور خارج مى‏شود.
فناورى رايانه، انفجار دانشى را كه در زير بار آن قرار داريم ترسيم مى‏كند. در سال 1948، ترانزيستور يا واحد ساختمانى اصلى رايانه‏ها، در آزمايشگاههاى بل ابداع شد. در سال 2000، هر تراشه پردازشگر، شامل يك ميليارد ترانزيستور خواهد بود.

9. ظهور ضد مسيح

»ضد مسيح مى‏آيد«15
نشانه با اهميت و پايانى آخر زمان كه چندين فصل انجيل به آن اختصاص يافته است، ظهور حكومت واحد جهانى به سركردگى يك مستبد اهريمنى، موسوم به ضد مسيح يا »جانور« است. به گفته كتاب مكاشفه، تمام دنيا، شيطان را در قالب اين رهبر حيوان‏منش جهانى، پرستش خواهد كرد.
به گفته انجيل، »پيمان« يا موافقت‏نامه صلح ابتكارآميزى به مدت هفت سال، نقشى محورى در ادعاى ضد مسيح در رهبرى جهان دارد. اين توافقنامه، بحران خاورميانه را موقتاً با صلحى ميان اسرائيل و كشورهاى عرب همسايه، حل خواهد كرد. كوه مورياه در اورشليم (بيت‏المقدس)، كه زمانى معبد يهوديان در آن قرار داشت و همانجا كه قبةالصخره مسلمانان هم اكنون وجود دارد، نقطه كانونى خواهد بود.
سه سال و نيم پس از وضع پيمان، ضد مسيح آن را لغو خواهد كرد. آنگاه بيت‏المقدس را پايتخت بين‏المللى خود خواهد نمود و غير از پرستش خود و تصوير عرفانى‏اش، تمام اديان را ممنوع خواهد كرد. اين تصوير به طريقى نيرو مى‏گيرد تا هم صحبت كند و هم سبب كشته شدن كسانى شود كه از پرستش او سرباز مى‏زنند.16 عيسى گفت اين هنگام، زمان »مصيب بزرگ است، آن چنان كه از زمان پيدايش جهان وجود نداشته است«17.

10. پيدايش نشانه جانور

»او موجب مى‏شود تا همگان نشانى بر روى دست راست يا روى پيشانى‏شان دريافت دارند، به طورى كه هيچ‏كس نمى‏تواند بخرد يا بفروشد مگر كسى كه نشان يا نام جانور، يا شماره اسم او را داشته باشد... شماره او 666 است«18.
اين پيشگويى مطلبى را توصيف مى‏كند كه تا پيش از اين هيچ‏گاه امكان‏پذير نبود. دو هزار سال پيش، يوحناى حوارى، ماهى‏گيرى ساده، پيشگويى كرد كه روزگارى، نظام اقتصادى جهانى‏اى ظهور خواهد كرد كه هر كس در لواى آن مجبور است شماره‏اى دريافت كند و بدون آن قادر به خريد و فروش نخواهد بود. تنها از زمان پيدايش رايانه‏ها و بانكدارى الكترونيكى، چنين اتفاقى، امكان رخ دادن داشته است.

11. ظهور ثانوى [مسيح]

»بلافاصله پس از مصيبت [بزرگ]... آنها پسر انسان را خواهند ديد كه در ميان ابرهاى آسمان، با قدرت و شكوهى خيره كننده مى‏آيد و او برگزيدگان خود را گرد هم خواهد آورد«19.
تيره‏ترين ساعت دنيا به ناگاه با طلوع سپيده دم روز روشنى كه عيسى مسيح باز مى‏گردد، پايان مى‏يابد. تمام كسانى كه به او تعلق دارند، بطور معجزه‏آسايى به بدن‏هاى مافوق طبيعى تبديل شده، از آزار دهندگان ضد مسيح خود، رهايى مى‏يابند و به تماشايى‏ترين جشن پيروزى‏اى كه تا به حال برگزار شده است، به »شام ازدواج بره« در بهشت، انتقال خواهند يافت!20.
در آن زمان خشم خوفناك خداوند بر ضد مسيح و پيروان اهريمنى او خواهد افتاد و منجر به بازگشت عيسى به زمين مى‏شود تا امپراتورى واحد جهانى آنها را، در مواجهه‏اى بهت‏انگيز، موسوم به نبرد آرماگدون، شكستى تمام عيار داده، نابود سازد.
اين چنين، حكمرانى بى‏رحمانه انسان بر روى زمين، پايان مى‏پذيرد و عيسى و نيروهاى مافوق بشرى، دنيا را در اختيار گرفته و با عشق بر آن سلطنت و حكومت خواهند كرد. بدين ترتيب دوره‏اى موسوم به هزاره، يا هزار سال صلح و فراوانى و بهشت، براى همگان آغاز خواهد شد.21.


پى‏نوشت‏ها :


× . اين مطلب مقاله‏اى است با عنوان of the End Sings برگرفته از سايت اينترنتى The
Family در سال 1997 به نقل از كتاب. نشانه‏هاى پايان، على فاطميان.

1 . متّى 3:24.

2 . همان، 24:6.

3 . همان، 24:7.

4 . همان، 24:7.

5 . همان، 24:7.

14. دانيال 12:4.

15. اول يوحنا 2:18.

16. مكاشفات 14:13 - 15.

17. متى 21 15:24.

18. مكاشفات 18 - 13:15.

19. متى 29:24 - 31.

20. مكاشفات 14:14 - 15؛ 6:19 - 9.

21. همان، 4-1:20 21-11:19.

علل مقاومت در برابر پذیرش امام عصر(ع)

 

علل مقاومت در برابر پذیرش امام عصر(ع)

در زمان ظهور حضرت مهدي(ع) عده‌اي با او موافق و گروهي با او مخالف هستند. در ميان مخالفان برخي پيش از ظهور با او دشمن بوده و بعضي پس از خروج و قيام او، در برابرش مي‌ايستند؛ اين دسته در زمان غيبت حضرت جزء موافقان و دوستداران و شيعيان او به شمار مي آيند ولي پس از آنكه ولي عصر(ع) نقاب غيبت كبرا از رخ بركشيد، به علل و عواملي او را نپذيرفته و بدتر در مقابل او صف‌آرايي مي‌كنند.




يكي از پرمخاطره‌ترين مراحل براي علاقه‌مندان و شيعيان صاحب‌الامر(ع)، زمان و عصر ظهور حضرت(ع) است. زيرا عدم آشنايي به روش خاص و جديد حضرت ولي عصر(ع) در ارائة اسلام از سويي و نيز نوع برخورد با باطل و شدت و سخت‌گيري امام از سوي ديگر؛ آزمايش بزرگي است كه اگر كسي در آن دچار تزلزل شود، ممكن است اصل مسئله را نفي و انكار نمايد. به نظر مي‌رسد اينكه ائمه(ع) به برگشت برخي از مؤمنان از امام زمان(ع) و اقبال و روي‌آوري غير مؤمنان به ايشان در عصر ظهور خبر داده‌اند ـ در بعضي موارد آن ـ ريشه در همين تحير و شك و ترديد ـ كه منشأ آن عدم اطلاع و آگاهي از روش حضرت مهدي(ع) در زمان ظهور است ـ دارد، از جمله حديث قابل تدبّر ذيل: «عبدالحميد مي‌گويد: كسي كه از امام صادق(ع) شنيده بود به من خبر داد كه، حضرت فرمود: هنگامي كه قائم(ع) خروج مي‌كند، خارج مي‌شود از اين امر [از اسلام يا تشيع يا ايمان يا حداقل از قبول امام زمان(ع)] كسي كه خويش را از اهل حضرت مي‌ديد [و فكر مي‌كرد از ياران و از معتقدان راسخ به امام زمان(ع) است] و داخل مي‌شود در اين امر [يعني در تبعيت از امام زمان و ولايت او] كسي كه مانند آفتاب‌پرست و ماه‌پرست است...».1

از اين روايت اسرار ديگري را نيز دربارة عصر ظهور مي‌توان دريافت ولي حداقل يكي از اسرار اين برگشت و آن روي آوري، روش خاص و جديد حضرت در ارائة اسلام و برخورد با اهل باطل است كه متحيران، مضطربان و متزلزلان را از حضرت برمي‌گرداند.

به بيان ديگر، در زمان ظهور حضرت مهدي(ع) عده‌اي با او موافق و گروهي با او مخالف هستند. در ميان مخالفان برخي پيش از ظهور با او دشمن بوده و بعضي پس از خروج و قيام او، در برابرش مي‌ايستند؛ اين دسته در زمان غيبت حضرت جزء موافقان و دوستداران و شيعيان او به شمار مي آيند ولي پس از آنكه ولي عصر(ع) نقاب غيبت كبرا از رخ بركشيد، به علل و عواملي او را نپذيرفته و بدتر در مقابل او صف‌آرايي مي‌كنند.

شمارش تمامي عوامل روگرداني اين گروه از حضرت در زمان غيبت در اين مختصر نمي‌گنجد، از اين رو به مهم‌ترين آنها اشاره مي‌شود.

1. ارائة اسلام جديد

در زيارات خطاب به امام زمان(ع) گفته مي‌شود: «السلام علي الحقّ الجديد؛2 درود بر حقّ جديد» اين فراز اشاره به اين حقيقت دارد كه حضرت با ظهور خويش روش جديدي در ارائة اسلام فرا روي انسان‌ها قرار مي‌دهد؛ اين بدان معنا نيست كه ايشان اسلام را عوض مي‌كند؛ بلكه مقصود آن است كه اسلام را تجديد مي‌كند و به آن حيات دوباره مي‌بخشد، چرا؟ چون در عصر غيبت، اسلام حقيقي و ناب به مردم ارائه نشده و تحريف‌ها، كژروي‌ها، كژانديشي‌ها و بدعت‌ها چهرة اصلي و واقعي آن را مستور ساخته است. اكنون نيز همة ما شاهديم كه در بسياري از ممالك اسلامي به نام دولت اسلامي و حاكميت اسلام چگونه اين دين به شكل وارونه و نادرست به مردم ارائه مي‌شود. بسيار ديگري نيز هستند كه برداشت صحيحي از آموزه‌هاي اسلام نداشته، براساس بافت فكري خويش تلقي خاصي از اسلام دارند. اين دو گروه در مواجهه با امام زمان(ع) كه روشش، ارائة صحيح اسلام و حاكميت اسلام ناب در دنياست، چگونه برخورد خواهند كرد؟! عده‌اي از اينان نه تنها خود حضرت را قبول نمي‌كنند بلكه در برابر دعوت و قيام او براي احقاق حق و نفي باطل قيام مي‌نمايند. اگر آدمي در حقانيت و حق بودن حضرت شك و ترديد نداشته باشد، به تبعيت از حضرت، روش و تلقي ناصحيح خويش را به كناري افكنده، سيرة حضرت را در ارائة اسلام مي‌پذيرد و به آن تن مي‌دهد. امّا اگر متزلزل بود نه تنها دعوت حضرت را ردّ مي‌كند بلكه نعوذ‌بالله در برابر او مي‌ايستد.

اين مسئله علاوه بر آنكه آزمايش بزرگي براي مسلمانان است، براي حضرت نيز كار را مشكل مي‌كند. براساس روايات كار امام زمان(ع) در عصر ظهور بسيار دشوار است و حتي سخت‌تر از عصر رسول خدا(ص). زيرا رسول اكرم(ص) با يك عده جاهل بت‌پرست يا مشرك روبرو بود ولي حضرت مهدي(ع) با مسلماناني روبرو خواهد شد كه با او با قرآن و تأويل آن و تفسير به رأي و تحليل‌هاي ناروا مقابله مي‌كنند. در دو روايت ذيل تأمل كنيم:

الف) روايت اوّل: فضيل بن يسار مي‌گويد، شنيدم امام صادق(ع) مي‌فرمود: «حقيقت آن است هنگامي كه قائم ما قيام كند، با مردمي روبرو مي‌شود که از نظر نادانی، جاهل‌تر از مردمي هستند كه رسول خدا(ص) با ايشان روبرو شد»، [فضيل بن يسار مي‌گويد] پس گفتم: اين تشابه چگونه است؟! حضرت فرمود: «رسول خدا(ص) به سوي مردم آمد در حالي كه آنها سنگ‌هاي كوچك و بزرگ، درختان خرما و چوب‌هاي ساخته شده [به دست خويش] را مي‌پرستيدند و حقيقت آن است كه قائم ما هنگامي كه قيام مي‌كند به سوي مردم مي‌آيد در حالي كه مردم، كتاب خدا را عليه او تفسير كرده، در مخالفت با او به قرآن استدلال مي‌كنند». سپس حضرت فرمود: «سوگند به خدا، آگاه باشيد هر آينه عدل حضرت قائم در خانه‌هاي آنان [و كساني كه با قرآن به مخالفت با حضرت برخاسته‌اند] مي‌رود چنان‌كه گرما و سرما به درون خانه‌هاشان مي‌رود».3

بايد توجه داشت كه برخي از مخالفان حضرت از روي جاه‌طلبي و حبّ رياست به تأويل آيات قرآن دست مي‌زنند و گروهي به جهت برداشت غلط و ناصحيح خويش از آيات قرآن؛ سخن ما در اين مقطع ناظر به گروه دوم است.

ب) روايت دوم: محمد بن ابي‌حمزه از برخي اصحاب از امام صادق(ع) نقل كرده، شنيدم امام صادق(ع) فرمود: «حضرت قائم(ع) در جنگ‌هايش با چيزي مواجه مي‌شود كه رسول خدا(ص) مواجه نشد. حقيقت آن است كه رسول خدا(ص) به سوي مردم آمد در حالي كه آنها سنگ‌هاي شكافته شده و چوب‌هاي ساخته شده را مي‌پرستيدند و به درستي كه قائم(ع) [هنگامي كه ظهور مي‌فرمايد] عليه او خروج مي‌كنند، سپس قرآن را عليه او تأويل مي‌كنند و عليه او جنگ مي‌كنند».4

اين حديث نيز به روشني حكايتگر اين حقيقت است كه كساني تفسير ناب و صحيح اسلام را از ناحية امام زمان(ع) برنمي‌تابند و ارائه اسلام و حق به شكل نوين آن برايشان سخت و سنگين است، از اين رو با او به مقابله برخاسته، حتي با وي به جنگ مي‌پردازند.

2. مبارزة سخت با باطل

بنابر منابع اصيل اسلامي امام زمان(ع) مظهر اسم «منتقم» خداوند متعال است. يعني انتقام حضرت حق از طريق وجود ولي‌عصر(ع) پياده خواهد شد. همة انبياء و امامان(ع) در جاي خود مظهري از اسماء الهي بوده‌اند ولي اسم «منتقم» حق تا به حال در هيچ داعيه‌اي ظهور نكرده است. انبيا، اوصيا و ائمه(ع) بيشتر مظهر نام‌هاي «هادي»، «رئوف»، «رحيم» و «عفوّ» خداوند متعال بوده‌اند. خداوند منان چنين خواسته است تا اسم «منتقم‌»اش توسط بقيـ[الله(ع) در دنيا جلوه‌گر شود. آن حضرت علاوه بر پياده كردن حق، مظهريّتي براي انتقام حق در دنيا نيز خواهد داشت.

تجلي «انتقام» حق بدين معني است كه به رغم ارسال رسل و ابلاغ كتب و تبليغ اوصياء و هدايت‌گري هاديان راستين، نوع انسان‌ها به سوي طغيان، سركشي و مخالفت پيش رفته‌اند. با توجه به اينكه خداوند وعيدهايي در زمينة عذاب دنيوي طاغيان، ظالمان و فاجران داده است، در مقطعي از زمان كه ستمگري ستمكاران و گناه‌كاري گناه‌كاران و ناسپاسي ناسپاسان و كژروي كژروان و فساد فسادگران به اوج خود رسد در حدّي كه آه مظلومان و دين‌داران و دين‌خواهان به سوي آسمان رود، غضب حق در انتقام و تحقق عذاب دنيوي جلوه مي‌كند، انسان نتيجة طغيان و نافرماني خويش را در دنيا خواهد ديد.

اين تحقق غضب الهي و جلوه‌گري انتقام حق از نوع بشر، توسط حضرت صاحب(ع) خواهد بود، از اين‌رو با ظهور حضرت ـ كه روز ظهور وعيدهاي دنيوي الهي در خصوص زيان‌كاران است ـ مبارزة سختي درمي‌گيرد و آن حضرت از كشتن مخالفان، معاندان و كساني كه مانع تحقق توحيد در زمين هستند هيچ ابايي ندارد و آن‌قدر ستمگران و زيان‌كاران را مي‌كشد و از ميان مي‌برد تا ماية فساد و طغيان از روي زمين ريشه‌كن شود.

واضح است با شروع چنين مبارزة سهمگين، شديد و سختي، عده‌اي به دليل شيوة عملي حضرت نسبت به مخالفان، دچار شك و ترديد شده، حقانيت حضرت را رد نموده، بدتر از آن، در برابر او بايستند. به بيان ديگر، مبارزة سخت حضرت با باطل و شيوة مقابلة وي موجب مي‌شود عده‌اي در شك و ترديد بغلطند و از حضرت برگشته و به ردّ و مخالفت با او بپردازند. آنان اگر از ثبات عقيدتي و عملي برخوردار بودند، هيچ‌گاه با روش و سيرة حضرت در مواجهه با باطل متزلزل نمي‌شدند، زيرا بر اين باور بودند كه روز ظهور قيام امام زمان(ع) روز ظهور «انتقام» حق و غضب الهي است و اين اسم اعظم توسط ولي‌عصر(ع) در دنيا جلوه‌گر مي‌شود.

دربارة شدت قوت برخورد امام زمان(ع) با مخالفان و اهل باطل، روايات فرواني وجود دارد كه براي تدبّر، تأمل و درس‌آموزي بيشتر به تعدادي از آنها اشاره مي‌شود:

1. زراره مي‌گويد، از امام باقر(ع) پرسيدم: آيا [قائم(ع)] به سيره و روش حضرت محمد(ص) سير مي‌كند؟ حضرت فرمود: «هرگز، هرگز، اي زراره حضرت قائم با روش رسول اكرم(ص) پيش نمي‌رود». گفتم: فدايت شوم، چرا؟ فرمود: «زيرا رسول خدا(ص) با ملايمت، الفت و مهرباني با مردم پيش مي‌آمد و قائم با كشتن پيش مي‌رود و در كتابي كه با اوست، امر شده است تا با مقاتله و كشتار پيش رود و توبة [ظاهري] كسي را هم قبول نكند...».5

رسول اكرم(ص) حتي توبة ظاهري توبه‌كنندگان را پذيرفت و آنان را رد نكرد. پيامبر اسلام(ص) به خوبي مي‌دانست كه ابوسفيان توبة حقيقي و واقعي نكرده است ولي در عين حال توبة ظاهري او را پذيرفت، چون بنابر رأفت، رحمت و گذشت بود و رسول خدا با چنين روشي با مخالفان برخورد مي‌فرمود. امّا حضرت حجت(ع)، توبة متظاهران را نمي‌پذيرد؛ زيرا وي مظهر «انتقام» حق است و بايد دسيسه‌بازان، دروغ‌گويان و اغواگران را مجازات نمايد. او بايد عدل را در جامعه مستقر سازد و با وجود مدّعيان توبه، جامعه روي عدالت را نخواهد ديد، زيرا اكنون به ظاهر توبه مي‌كنند و فردا از توبة خود دست مي‌شويند و دوباره دغل‌كاري و شيطنت را آغاز مي‌كنند.

در واقع حضرت صاحب(ع) به خلاف انبيا و ائمة گذشته در اين خصوص به علم غيب خويش، به اذن خداوند عمل مي‌كند. پيامبر اسلام و ائمة ديگر نيز با توجه به علم غيب خويش، دروغگو و صادق را از هم به خوبي تشخيص مي‌دادند ولي سيره و روششان آن بود كه در برخوردها به علم غيب خويش عمل نكنند؛ امّا حضرت مهدي(ع) به اذن خداوند متعال به علم غيب خويش تمسّك مي‌جويد و با ديدن چهره و قيافة مجرمان از نيات شوم و عمل دروغين آنان باخبر گشته، علاوه بر عدم پذيرش توبه ظاهري‌شان، آنان را مجازات نيز مي‌نمايد؛ چنان‌كه امام صادق(ع) در حديث ذيل به خوبي اين حقيقت را بازگفته است:

ابوبصير مي‌گويد، از امام صادق(ع) در خصوص تفسير و معني آيه «يعرف المجرمون بسيماهم؛6 مجرمان به چهره‌هايشان شناخته مي‌شوند» پرسش نمودم، حضرت فرمود: «خدا ايشان را مي‌شناسد ولكن اين آيه دربارة حضرت قائم(ع) نازل شده است كه مجرمان را به چهره و سيماي ظاهري‌شان مي‌شناسد، پس او و اصحابش مجرمان را با شمشير سخت مي‌زنند و از ميان مي‌برند».7

در اين حديث يكي از معاني آية «يعرف المجرمون بسيماهم» شناخت حضرت مهدي از چهرة ظاهري مجرمان دانسته شده و اين نكته نيز مورد تأكيد است كه ولي‌عصر(ع) در مواجهه با مجرمان با شدت برخورد كرده، او و يارانش آنان را از ميان مي‌برند. به هر روي بايد اين به حقيقت توجه داشت كه روش «بقيـ[الله» با روش ائمه و انبياي ديگر متفاوت است. آن آيت عظما، مأموريت خاصّي دارد و حساب خاص. در عين آنكه اسلام و حق را پياده مي‌سازد، ولي در سيره و روش، با معصومان ديگر متفاوت است و از اين‌رو داراي فضيلت ويژه‌اي است كه شخصيتي مانند امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «اگر او را درك مي‌كردم همة دوران حيات و زندگي خويش را به او خدمت مي‌نمودم». 8

2. عبدالله بن عطا مي‌گويد از امام باقر(ع) پرسيدم، هنگامي كه قائم(ع) قيام مي‌فرمايد به كدام روش در ميان مردم پيش مي‌رود؟ حضرت فرمود: «آنچه را قبل از او رايج بوده است از ميان مي‌برد [و كنار مي‌گذارد] چنان‌كه رسول خدا(ص) چنين كرد و اسلام را به صورت جديد استيناف مي‌كند [يعني اسلام را به همان صورت ناب و اصيلي كه داشته عرضه مي‌فرمايد]».9

3. ابوبصير مي‌گويد، امام باقر(ع) فرمود: «حضرت قائم به امر جديد و كتاب جديد  و حكم جديد10 كه بر عرب سخت است، قيام مي‌فرمايد و شأنش جز شمشير نمي‌باشد و توبة [ظاهري] كسي را نمي‌پذيرد [و در اين روش و سيرة خويش] سرزنش سرزنش‌كنندگان او را از اجراي احكام الهي باز نمي‌دارد».11

4. محمد بن مسلم مي‌گويد، از امام باقر(ع) شنيدم كه مي‌فرمود: «اگر مردم مي‌دانستند كه حضرت قائم هنگام خروج و ظهور چه خواهد كرد، بيشترشان دوست داشتند كه او را نبينند، به خاطر كثرت كشتار انسان‌ها». آگاه شويد كه آن حضرت از [گروهي] آغاز نمي‌كند مگر قريش، پس از ايشان نمي‌ستاند مگر شمشير را و به ايشان نمي‌دهد مگر شمشير را [يعني با ايشان به شدت مي‌جنگد]؛ [اين مقاتله و كشتار توسط حضرت به حدي است كه] حتي بسياري از مردم [به دليل عدم ثبات عقيدتي و عملي و تزلزل و ترديد در سيرة حضرت ولي‌عصر(ع)] مي‌گويند: اين مرد [يعني مهدي(ع)] از آل محمد نيست، زيرا اگر از آل محمد بود ]همچون رسول اكرم(ص)] به مخالفان رحم مي‌كرد».12

ناگفته نماند كه اوّلاً، سخت‌گيري‌هاي خاصّ حضرت در ابتداي ظهور، جهت از ميان بردن اهل باطل است، امّا پس از آن، وضعيت چه از نظر معنوي و معرفتي و چه از حيث امكانات مادي، آسايش، امنيّت و عدالت ارتقا مي‌يابد.13

ثانياً، با توجه به قرائن و شواهد موجود در روايات، عدم پذيرش توبة ظاهري مخالفان از سوي حضرت ولي‌عصر(ع) ناظر به گناهان شخصي و توبه در امور فردي نيست، بلكه براساس فلسفة قيام حضرت، مقصود مفسدان اجتماعي‌اند كه با مخالفت و عناد خويش جامعه را از مسير توحيد و انسانيت منحرف مي‌سازند و در برخورد با مهدي(ع) مي‌خواهند پشت نقاب توبة ظاهري، خويش را مخفي ساخته و در زمان مناسب فساد و اغواگري و انحراف را در جامعه ترويج كنند.

امّا از آنجا كه در زمان حضرت، بنا بر حاكميت توحيد است، ديگر به اين گروه مهلت داده نمي‌شود و توبة دروغينشان مقبول نمي‌افتد.

 

بشارت تورات آسماني به دولت الهي آخرالزمان

 

بشارت تورات آسماني به دولت الهي آخرالزمان

۱-- در كتاب «مزامير داود» مزمور 27 چنين مي خوانيم:

2- «.... زيرا كه شريران منقطع خواهند شد. و اما متوكلان به خداوند وراث زمين خواهند شد . هان، بعد از اندك مدتي شرير نخواهد بود، در مكانش تأمل خواهي كرد و نخواهد بود. اما حكيمان (صالحان) وارث زمين خواهند شد.»

و نيز در همان مزمور 27 جمله 22 مي خوانيم:

«.... متبركان خداوند وارث زمين خواهند شد اما ملعونان وي منقطع خواهند شد» و در جمله 29 در همان مزمور آمده:

«صديقان وارث زمين شده ابداً در آن ساكن خواهند شد.»

2- در «زبور داود» مزمور 72 آن حضرت را به عنوان ملك زاده كه بزرگترين و كاملترين مظهر عدل الهي است معرفي نموده:

«اي خدا شرع و احكام خود را به ملك و عدالتخود را به ملكزاده عطا فرما تا اينكه قوم تو را به عدالت و فقراء ترا به انصاف حكم نمايد ..... از دريا تا به دريا واز نهر تا به اقصي نقاط زمين سلطنت خواهد نمود. صحرانشينان در حضورش خم خواهند شد و دشمنانش خاك را خواهند بوسيد ..... بلكه تمامي ملوك با او كرنش خواهندنمود و تمامي امم، او را بندگي خواهند كرد .... اسم ذوالجلال او ابداً مبارك باد و تمامي زمين از جلالش پر شود.»
مورد دعاي حضرت داود كه اي خدا شرع و احكام خود را به «ملك» عنايت فرما، همان نور قدوس حضرت محمد بن عبدالله0ص) است. و «ملكزاده» كه مظهر تمام عدل الهي خوانده شده دوازدهمين جانشين و فرزند وي محمد بن الحسن العسكري است.

3- در كتاب «حيقوق» نبي، فصل 7 مي خوانيم:

«..... و اگر چه تأخير نمايد، برايش منتظر باش، زيرا كه البته خواهد آمدو درنگ نخواهد نمود بلكه جميع امتها را نزد خويش جمع مي كند و تمامي را براي خويش فراهم مي كند.»
4- در كتاب «اشعياي نبي» فصل 11 در بحثي كه سراسر تشبيه است مي خوانيم:

«و نهالي كه از تنه يسي بر آمده، شاخه اي از شاخه هايش قد خواهد كشيد. ذليلان را به عدالت حكم، و براي مسكينان زمين براستي تنبيه - و مايه بيداري - خواهند بود. كمربند كمرش عدالت، و وفا نطاق ميانش خواهد بود، و گرگ با بره سكونت داشته و طفل كوچك راعي (شبان) ايشان خواهد بود..... و در تمامي كوه مقدس من هيچ فرد ضرر و فساد نخواهد كرد زيرا كه زمين از دانش خداوند مثل آبهايي كه دريا را فرو مي گيرند پر خواهد شد.»

يسي به معناي قوي پدر حضرت داود بود. نهالي كه از تنه يسي خواهد روئيد و مورد بشارت وآيات فوق است، محتمل است يكي از اين 4 شخصيت؛ يعني: حضرت داود ، سليمان، عيسي و حضرت محمد بن الحسن العسكري(عليه السلام) باشند زيرا:

داود و سليمان، فرزندان پسري يسي و حضرت عيسي بن مريم، نواده دختري وي و حضرت محمد بن الحسن نيز از جانب مادرش، نرجس خاتون - كه دختر پادشاه روم و از نسل حضرت داود است - نواده دختري يسي مي باشد. موقعيتي كه در آيات فوق توصيف شده از آغاز بعثت تاكنون به مرحله ظهور نرسيده است. لذا مورد بشارت يقيناً حجه بن الحسن(عليه السلام) مي باشد.

5- در كتاب «حكي نبي» فصل 2 آيه 7 فرمايد:

«تمامي امم را به هيجان مي آورم و مرغوب همگي طوائف خواهدآمد و پر مي كنم اين خانه را از جلال، امر خداي لشكرهاست.»
بر حسب نصوص متواترة اسلامي وكتب مقدسة انبياء، حامل لواء انقلابي جهاني و پرچمدار نهضت بي سابقه اي كه تمامي ملل جهان را به هيجان مي آورد و مرغوب و مورد انتظار جهانيان است، حضرت محمد بن الحسن، قائم و مهدي آل محمد(صل الله عليه و اله) مي باشد كه خانه خدا را پر از جلال كند و آيين خدا را در سراسر جهان منتشر سازد جز آنكه اهل هر ديانت وملتي مرغوب طوائف و منجي بشريت را به عنوان پيشواي خود معرفي نموده و پيمبر خود را حامل اين لواء مي پندارد.

6- در كتاب «دانيال نبي» فصل 12 : 13 – 1 نيز در مورد ظهور و رجعت آمده است كه:

«از خوابندگان در خاك زمين بسياري بيدار خواهند شد بعضي جهت حيات ابدي و بعضي از براي شرمساري و حقارت ابدي.»

7- در كتاب «وحي كودك» (نبوئت هيلد)، حرف تاء ، اشاراتي مرموز به بعضي از علائم آخرالزمان و رجعت و شخصيت حضرت حجه (عليه السلام) دارد: «بيايد ساعتي كه فرج قوي شود ونبوت بسيار گردد و مانند سيل جهان را پر كند، زياد شود شرافت و بسيار گردد جبروت وگشوده شوند اسيران و بنديان.»

وحي فوق بشارت از يك عصر در خشان و سعادت عمومي جهان مي دهند كه عالم انسانيت، حيات نويني يافته و نتيجه و هدف انبياء الهي و رجال برجسته وحي يكجا و به تمام معنا آشكار گردد و فرج و نصرت الهي با نهايت قدرت وجبروت هويدا شود كه گويي تمامي پيامبران الهي به يكجا گرد آمده و آنچنان ايجاد انفجار و انقلاب روحاني و معنوي نموده اند كه آثار دعوت و تربيت آنان همچون سيل جهان را پر كرده و سراسر كره مسكون بشريت بزير پرچم حق و عدالت گرد آيند.
8- كتاب «سرود سليمان» فصل 5 : 15 – 10

«دهانش شيرين است ونامش محمد است ، اين محبوب من است و اين يار من است .....»

لفظ محمد در بشارت فوق محتمل است راجع به محمد بن الحسن(عليه السلام) باشد كه نامش محمد است ومحامد پيامبران و برگزيده صفات و امتيازات آنان در وي جمع است.
9- در كتاب «صفيناه نبي» فصل 3 فرمايد:

«در آنوقت برگردانيم به قومها لب پاكيزه براي خواندن همه بنام خداي و عبادت كردن ايشان به يك دوش.»

حضرت مهدی در آیات قرآن

 

حضرت مهدی در آیات قرآن

در قرآن، آیات بسیارى وجود دارد كه به شهادت روایات مستند و معتبر، درباره حضرت مهدى(علیه السلام) و قیام جهانى او نازل گردیده است.

در كتاب شریف «المحجّة فى ما نزل فى القائم الحجّة(علیه السلام)» كه توسط محدث بزرگوار، مرحوم سید هاشم بحرانى و با بهره گیرى از دهها جلد كتب تفسیر و حدیث، تألیف گردیده، مجموعاً (132) آیه از آیات كریمه قرآن ذكر شده كه در ذیل هر كدام یك یا چند روایت در تبیین كیفیت ارتباط آیه با آن حضرت(علیه السلام)، نقل شده است.

در اینجا به ذكر چند روایت در این مورد، بسنده مى كنیم:

1 ـ امام صادق (علیه السلام) در باره قول خداى عزّوجلّ: «هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدّین كلّه و لو كره المشركون»(1) فرمود:

«به خدا سوگند! هنوز تأویل این آیه نازل نشده است و تا زمان قیام قائم (علیه السلام) نیز نازل نخواهد شد. پس زمانى كه قائم (علیه السلام)به پا خیزد، هیچ كافر و مشركى نمى ماند مگر آنكه خروج او را ناخوشایند مى شمارد.»(2)

2 ـ امام باقر (علیه السلام) در باره آیه شریفه «و قل جاء الحق و زهق الباطل إن الباطل كان زهوقاً» (3) فرمود:

«زمانى كه قائم(علیه السلام) قیام نماید، دولت باطل از بین خواهد رفت.»(4)

3 ـ امام صادق (علیه السلام) در بیان معناى آیه كریمه «و لقد كتبنا فى الزبور من بعدالذكر أن الأرض یرثها عبادى الصّالحون»(5) فرمود:

«تمام كتب آسمانى، ذكر خداست، و بندگان شایسته خدا كه وارثان زمین هستند، حضرت قائم(علیه السلام) و یاران او مى باشند.» (6)

4 ـ امام باقر (علیه السلام) در باره قول خداى عزّوجلّ: «الذین إن مكّنّاهم فى الأرض اقاموا الصلوة و آتوا الزكاة...»(7) فرمود:

«این آیه درحق آل محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) است در حق حضرت مهدى(علیه السلام)و یاران او كه خداوند شرق و غرب زمین را تحت سلطه آنان قرار مى دهد و به وسیله آنان دین را پیروز گردانده و بدعتها و باطلها را مى میراند.»(8)

5 ـ امام سجاد(علیه السلام) زمانى كه این آیه شریفه را قرائت نمود: «وَعَد اللّه الّذین آمنوا منكم و عملوا الصالحات لیستخلفنَّهم فى الأرض كما استخلف الذین من قبلهم و لیمكّننّ لهم دینهم الّذى ارتضى لهم و لیبدِّلنّهم من بعد خوفهم أمناً یعبدوننى و لایشركون بى شیئاً» (9) فرمود:

«به خدا سوگند! آنان شیعیان ما اهلبیت هستند، خداوند ـ آن خلافت در زمین و اقتدار بخشیدن به دین را ـ به وسیله آنان و به دست مردى از ما، كه مهدى این امت است، تحقق خواهد داد و هم اوست كه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)در باره اش فرمود: اگر از عمر دنیا جز یك روز باقى نمانده باشد، خداوند همان روز را آنچنان طولانى خواهد كرد كه مردى از خاندان من كه همنام من است فرا برسد و زمین را آنچنان كه از ظلم و جور پر شده باشد، از عدل و داد آكنده سازد.»(10)

6 ـ امام صادق (علیه السلام) فرمود: «آیه «أمّن یجیب المظطرّ اذا دعاه و یكشف السّوء و یجعلكم خلفاء الأرض»(11) درباره قائم از آل محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) نازل شده است. به خدا سوگند، او همان مضطرّ درمانده اى است كه چون در مقام ابراهیم دو ركعت نماز گزارد و فرج خویش از خدا بخواهد، خداوند دعایش را اجابت كند و بدیها را برطرف سازد و او را در زمین خلیفه قرار دهد.»(12)

پی نوشت:

ـ سوره توبه، آیه 33 اوست خدایى كه پیامبرش را با هدایت و دین حق فرو فرستاد تا آن را بر همه ادیان پیروز گرداند اگرچه ناخوشایند كافران باشد.

2ـ كمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق ، ج 2 ،ص 670.

3 ـ سوره اسراء، آیه 81 ، بگو حق آمد و باطل از بین رفت، همانا باطل نابود شدنى است.

4 ـ الروضة ، ص 287.

5ـ سوره انبیاء ، آیه 105،به راستى بعد از ذكر، در زبور نوشتیم كه بندگان صالح من وارثان زمین خواهند بود.

6ـ تفسیر على بن ابراهیم، ج 2، ص 77.

-7سوره حج، آیه 41، كسانى كه اگر آنان را در زمین قدرت بخشیم نماز به پا مى دارند و زكات مى دهند.

8ـ تأویل الآیات الظاهرة ، كتاب خطى.

9 ـ سوره نور، آیه 55 ،خدا به مؤمنان و شایستگان شما وعده داده كه آنان را در زمین همچون پیشینیان خلافت بخشد و دین مورد رضایت خود را براى آنان تمكین و اقتدار دهد و ترس آنان را به امنیّت تبدیل كند تا مرا بپرستند و شرك نورزند.

10 ـ تفسیر عیاشى، ج 3، ص 136.

11 ـ سوره نمل، آیه 62 ، جز خدا كیست كه دعاى درمانده واقعى را اجابت كند و بلاء را رفع نماید و شما را خلفاى زمین قرار دهد؟

12 ـ تفسیر قمى ـ ج 2 ص 129.

مهدويت ، غرب و بازيهاي رايانه‌اي

 

مهدويت ، غرب و بازيهاي رايانه‌اي

يكى از اصول مشترك بين تمام اديان الهى و اساطير باستانى اقوام مختلف، بحث منجى موعود و آخرالزمان مى‏باشد؛ همان كسى كه شيعيان او را مهدى، مسيحيان او را عيسى، زرتشتيان او را سوشيانت و قوم‏هاى ديگر او را با نام‏هاى ديگر مى‏خوانند. تمامى منتظران ظهور، به مرحله‏اى معتقدند كه يك ضد منجى كه عصاره تمام شرارت‏هاست و تمامى نيروهاى شيطانى را به همراه خود دارد و مهم‏ترين مانع منجى موعود است، ظهور كند و در نبرد نهايى، ميان اين دو كه جنگى بسيار بزرگ و خونين است، منجى موعود به همراه يارانش، به كمك امدادهاى الهى، بر لشكر شيطان پيروز مى‏شوند. سربازان و ياران منجى، انسان‏هايى با ايمان و نيرومند هستند كه خود را از قبل براى چنين روزى آماده كرده‏اند.
كشيش پت رابرتسون (Pat Robertson)، يكى از رهبران صهيونسيم مسيحى مى‏گويد: «اكنون آمريكا نماينده خداست در روى زمين؛ براى ظهور مسيح». آرى، به اعتقاد آنان، آمريكا يا لااقل رهبران اين كشور، پيامبران معصومى هستند كه به دنياى پر از گناه فرستاده شده‏اند تا جهان را به سرمنزل مقصود برسانند. جرج بوش اول روز 6 مارس 1992م. در نشست مشترك سنا و مجلس نمايندگان كنگره آمريكا (كه بى‏شباهت به سخنرانى جرج بوش دوم در 20 مارس 2001 نبود)، خطابه معروفى ايراد كرد كه ضمن آن، سياست نظم نوين جهانى را اعلام كرد؛ سياستى كه طبق آن نمى‏توان پذيرفت گوشه‏اى از كره زمين از اصول آمريكايى در مورد آزادى‏هاى فردى و حكومت دموكراتيك معاف باشد؛ سياستى كه طبق آن، براى پيروزى در جنگ عليه تروريسم بين‏المللى، جنگ ايده‏ها و عقايد بايد راه انداخت. اين نظم نوين جهانى، به قول «فوكوياما» پايان تاريخ اسلام و دريايى فاشيستى براى شناى تروريست‏هاست و به قول «توماس فردمن» تحليل‏گر سياسى آمريكايى، اسلام، بزرگ‏ترين دشمن غرب است و جنگ با اين دشمن، تنها با ارتش ممكن نيست؛ بلكه بايد در مدارس ،كليساها، مساجد و معابد، به رويارويى با آن پرداخت.
هم اكنون سير محصولات فرهنگى غرب، براى تحقق بخشيدن به آرمان فوق، راهى بازارهاى كشورهاى مسلمان شده است؛ محصولاتى كه پس از استفاده از آنها، شخص از هويت و فرهنگ خود دل‏زده مى‏شود و آمريكا را به عنوان امپراتور صالح دنياى جديد مى‏پذيرد و او را عصاره نيروهاى خير عالم تصور مى‏كند. يكى از اين محصولات فرهنگى كه بسيار تأثيرگذار است، بازى‏هاى رايانه‏اى است كه بيشتر سرمايه‏هاى اجتماعى جهان اسلام را هدف گرفته است.
بيش از دو دهه است كه بازى‏هاى رايانه‏اى وارد بازار شده‏اند. اولين آنها، بازى‏هاى شركت آتارى (دستگاه TV GAME)، مانند بازى PONG بود كه تنها شامل دو خط، يك توپ و يك زمين، مانند زمين تنيس بود. پس از آن، بازى‏هاى ويدئويى، سير تكاملى خود را طى كردند و در اواسط دهه هشتاد، بازى‏ها بيشتر به سمت جنگى (WAR GAME) سوق پيدا كردند كه علت آن هم علاوه بر مسائل فنى، جوّ متشنج اواخر دهه 80 آمريكا بود كه ناشى از جنگ سرد با شوروى و ديگر برنامه‏هاى رئيس‏جمهور وقت (ريگان) بود.
پس از پايان جنگ سرد و فروپاشى اتحاد جماهير شوروى، ايالات متحده كه خود را بى‏رقيب در جهان يافت، تصور امپراتورى بر دنيا را در سر پروراند و از هر وسيله‏اى براى اثبات و جا انداختن اين هدف استفاده كرده است. بازى‏هاى رايانه‏اى، يكى از اين ابزار و وسايل است. در اين بازى‏ها، آمريكا، مدينه فاضله و آرمان شهر و نهايت رفاه، صلح و امنيت معرفى مى‏شود و نظام فرهنگى آن، تنها سيستمى است كه جهان را از خطرات گوناگون حفظ مى‏كند. تفكر حاكم بر اين بازى‏ها، نشئت گرفته از منجيان متنوع آخر الزمان است كه داراى ويژگى‏هاى منحصر به فردى مى‏باشند.

آخر الزمان تكنولوژيك‏
در آخر الزمان تكنولوژيكى، ربات‏ها و ساخته‏هاى دست بشر به مرحله‏اى از تكامل و هوش مى‏رسند كه عليه انسان‏ها دست به شورش زده، قصد نابودى نسل بشر را دارند و انسان‏ها نيز توانايى مبازه با آنها را ندارند. در اين زمان، يك منجى شجاع كه داراى قدرت عشق و ايمان است (خصيصه‏اى كه ماشين‏ها از آن بى‏بهره‏اند)، با آنها به مبارزه بر مى‏خيزد و پس از نبردهاى طولانى و سخت، نسل بشر را نجات مى‏دهد؛ مثلاً شما در بازى «ماتريكس» (ENTER THE MATRIX) به همراه يك گروه از آرمان شهرى به نام زايون (ZION)، وظيفه نجات جهان را از دست انسان‏نماها بر عهده مى‏گيريد و در حين بازى، بايد با شجاعت بى‏نظير خود، جهان را از دست ماشين‏هاى ديوصفت نجات دهيد.

آخر الزمان طبيعى
در آخر الزمان طبيعى، طبيعت سر به شورش برمى‏دارد و بشر را با حربه‏هايى مانند زلزله، گرد باد، طوفان، آتشفشان، سيل و... تهديد مى‏كند و يا دخالت‏هاى بى‏جاى انسان در ساختارهاى ژنتيك، باعث پيدايش غول‏ها و حيوانات ناشناخته عظيم‏الجثه‏اى مى‏شود؛ به عنوان مثال، در بازى «جزيره سايه‏ها»، شما براى نجات بشريت از دست آلن و اوبد مورتون كه پدر خود را كه يك دانشمند ژنتيك بوده، كشته‏اند و قصد دارند به وسيله تحقيقات پدرشان بر جهان مسلط شوند، وارد جزيره مى‏شويد.

آخر الزمان تخيلى
در آخر الزمان تخيلى، موجودات ناشناخته فضايى، زمين و نسل بشريت را به مخاطره انداخته، اين بار يك منجى بسيار دانا، با قدرت ماوراى انسانى به مبارزه با اين موجودات مى‏پردازد؛ به عنوان مثال، در بازى «سام ماجراجو»، شما به عنوان يك منجى و در نقش سام استون ظاهر مى‏شويد. سام به خاطر شجاعت فوق‏العاده‏اش در مبارزه با اين موجودات، به اسطوره‏اى تبديل شده، به كمك ماشين زمان، به گذشته برمى‏گردد تا جنگ بر عليه اين ياغيان را به نفع بشريت تمام كند.

آخر الزمان اسطوره‏اى‏
در آخر الزمان اسطوره‏اى، يك ضدمنجى از دل افسانه‏ها و اسطوره‏هاى باستانى پا به دنياى ما گذاشته، قصد نابودى بشر را دارد كه در اين حال، يك منجى آگاه به دنياى اسطوره‏ها و مجهز به جادو و سحر، ظهور مى‏كند و به مبارزه با اين دشمنان مى‏پردازد؛ مثلاً در بازى «نفرين شدگان»، شما به عنوان يك منجى و در نقش يك دختر يا پسر 15 ساله يك كشاورز، بازى را آغاز مى‏كنيد. در اين بازى، متجاوزان كراگ، به فرمان يك موجود اهريمنى، در جست‏وجوى جادو و سحرهايى براى حكمرانى بر تمام دنيا هستند. اين اهريمن، مى‏خواهد با استفاده از اين جادوها، تمام موجودات خوب دنيا از جمله شما را به اسارت در آورد و شما به عنوان يك ماجراجوى سرسخت، مبارزه با اين شيطان را بر عهده مى‏گيريد. شما براى اين كار، بايد از جنگل‏هاى انبوه و ژرف، دره‏هاى خشك، بيابان‏ها، سياه‏چال‏هاى مرطوب، گورستان‏هاى قديمى، كوه‏هاى پر از برف، غارهاى يخى و از عمق غارهاى پر از مواد مذاب عبور كنيد تا از اين فاجعه جلوگيرى كنيد.
يكى ديگر از ايده‏هاى حاكم بر بازى‏هاى رايانه‏اى، جنگ هسته‏اى است كه از آن با عنوان آرماگدون (armageddon) يا نبرد نهايى حق عليه باطل ياد مى‏شود كه استفاده از سلاح اتمى در آن، قابل پيش‏گيرى نيست و ظهور حضرت مسيح، بدون وقوع اين حادثه، ممكن نيست. در بازى‏هاى مختلف، به اين پديده پرداخته شده است؛ به عنوان مثال، شما در بازى مأمور مخفى 2، در نقش يك جاسوس خبره (كيت آرچر) ظاهر مى‏شويد كه مى‏بايد از وقوع جنگ هسته‏اى و نابودى نسل بشر توسط تروريست‏ها جلوگيرى كنيد.

آخر الزمان دينى‏
در ميان آخر الزمان‏هاى مختلف، آخر الزمان دينى، مورد توجه خاص قرار گرفته است. در اين آخرالزمان، انسان‏هاى شيطان‏صفت در قالب گروه‏هاى تروريستى و... قصد به دست گرفتن قدرت و نابودى تمامى عناصر پاك و خدايى را دارند و شما به عنوان منجى و در نقش جاسوس خبره و باايمان و يا سربازان ماهر و معتقد (عمدتاً سربازانى از ارتش آمريكا و انگليس) به عنوان پليس صلح جهانى ظاهر شده، به مبارزه با دشمنان بشريت مى‏پردازيد. حال ممكن است اين دشمن قبلاً در زمين به جنايت پرداخته باشد و شما مجدداً به مبارزه با آن مى‏پردازيد و يا دشمنانى كه در آينده پا به عرصه جهان خواهند گذاشت. بازى‏هايى همچون «اسلحه مرگبار»، «گروه ضربت» و «بازگشت به قلعه ولفن‏اشتاين»، از اين قبيل هستند. در بازى اسلحه مرگبار، شما در نقش يك گروه ضدتروريستى، بايد 11 مأموريت مختلف و پرهيجان را پشت سر بگذاريد و در طى عمليات، علاوه بر ناكام گذاشتن تروريست‏ها در فعاليت‏هايشان، اسناد و مدارك مختلفى را جمع‏آورى كنيد و به برنامه‏هاى آينده تروريست‏ها پى ببريد. در ضمن بايد گروگان‏ها را نجات دهيد و هر گونه خطا، باعث به خطر افتادن جان گروگان‏ها مى‏شود. در بازى گروه ضربت، در سال 2008م. به مبارزه با ميهن‏پرستان افراطى مسكو مى‏رويد كه قصد آنها، تأسيس مجدد امپراتورى اتحاد جماهير شوروى است. تاجيكستان، اوكراين، بلاروس و ديگر كشورهاى استقلال يافته، يكى پس از ديگرى در شرف پيوستن به اين امپراطورى هستند و شما كماندوهاى دلاورى هستيد كه خود را گروه ضربت مى‏ناميد و يا در بازى معروف بازگشت به قلعه ولفن اشتاين، مجدداً به مبارزه با نازى‏ها مى‏رويد. در اين بازى، تعدادى از فرماندهان ارشد اس.اس از جمله هيملر (فرمانده كل نيروهاى اس.اس) قصد دارند تا با توسل به تكنولوژى پيشرفته و با استفاده از قدرت‏هاى مافوق طبيعى، به جنگ عليه بشريت بيايند و شما در نقش مأمورانى از ستاد ضداطلاعات ارتش، بايد از اجراى اهداف فوق جلوگيرى كنيد و جهان را از نابودى نجات دهيد و يا در بازى «call of duty» شما در نقش سربازان انگليسى، آمريكايى و روسى، آموزش مى‏بينيد و براى مبارزه با آلمانى‏ها به منطقه اعزام مى‏شويد و پس از طى كردن مراحل مختلف، وارد برلين پايتخت آلمان شده، پرچم آزادى! را بالاى ساختمان‏ها به اهتزاز درمى‏آوريد.
علاوه بر بازى‏هاى ذكر شده كه به دشمنان بشريت در گذشته يا آينده پرداخت شده است، غرب سعى دارد سياست‏هاى تجاوزرانه كنونى خود را در عرصه بين‏الملل توجيه كند؛ اهدافى همچون مبارزه با تروريسم بين‏المللى، مبارزه با گروه‏هاى تروريستى، همچون القاعده و يا مبارزه با ديكتاتورهاى جهان، همچون صدام و... . اين روند، پس از 11 سپتامبر، با شتاب بيشترى پى‏گيرى شد؛ به عنوان مثال، در بازى نيروى دلتا (DELTA FORCE) شما به عنوان يك گروه ضدتروريستى، مأمور مى‏شويد تا با تروريست‏ها در هر كجاى دنيا كه از سوى آمريكا معرفى مى‏شوند، مبارزه كنيد. در قسمتى از اين بازى، شما وقتى وارد اردوگاه تروريست‏ها مى‏شويد، تصوير شيخ ياسين، رهبر حماس را (كه چندى پيش به دست دولت تروريستى اسراييل به شهادت رسيد) بر ديوار مى‏بينيد يا در بازى (DELTA FORCE 2)، براى مبارزه با تروريست‏ها وارد خوزستان مى‏شويد و با تروريست‏هايى مواجه مى‏شويد كه با چهره‏اى كريه، خشن و بدذات ترسيم شده‏اند. آنها لباس عربى بر تن دارند و با صورت‏هاى نتراشيده، ظاهر مى‏شوند. از بازى‏هاى ديگرى كه در اين زمينه مى‏توان به آنها اشاره كرد، بازى «جنگ ژنرال‏ها» و «طوفان صحرا» مى‏باشد. در جنگ ژنرال‏ها، شما به عنوان سربازان آمريكايى، مأموريت مبارزه و سركوب تروريست‏ها و دشمنان بشريت را داريد. در اين نبرد، شما به عراق براى مبارزه با رژيم صدام مى‏رويد و يا به افغانستان براى مبارزه با گروه القاعده مى‏رويد. نكات جالب توجه‏اى در اين بازى به چشم مى‏خورد؛ مثلاً در ابتداى بازى، فيلمى پخش مى‏شود كه هواپيما و هلى‏كوپترهاى آمريكايى در حال گشت‏زنى هستند و توسط دشمن مورد حمله قرار مى‏گيرند و سقوط مى‏كنند و پس از آن است كه شما وظيفه داريد متجاوزان را سركوب كنيد و اين، نشان مى‏دهد كه آمريكا هيچ‏گاه اولين گلوله را شليك نمى‏كند و فقط براى دفاع از خود، دست به تجاوز و حمله مى‏زند. همچنين در عمليات عراق و افغانستان، به هر نحو ممكن، از نمادها و سمبل‏هاى اسلامى استفاده شده است و به كسى كه اين بازى را انجام مى‏دهد، القا مى‏كند كه اسلام، علت اين خشونت‏هاست. در عراق، نيروهاى صدام، در جلوى مسجد استقرار دارند و در مزارشريف، مناره‏هاى مسجد ديده مى‏شود. در هر دو عمليات عراق و افغانستان، بعثى‏ها و گروه القاعده (دشمن) به رنگ سبز نشان داده مى‏شوند (كلاه‏ها، تانك‏ها، نفربرها و نيروهايى كه نشانه آنها رنگ سبز است) به نظر مى‏رسد كه اين انتخاب رنگ نيز بدون دليل نيست؛ همان‏طور كه در بازى‏هاى قديمى‏تر كه آمريكا به نبرد با دشمن مى‏رفت، تروريست‏ها و دشمنان، به رنگ قرمز (نماد شوروى) نشان داده مى‏شدند.
يكى ديگر از اين بازى‏ها كه شايد بهتر و جذاب‏تر از همه بازى‏هاى فوق طراحى شده، طوفان صحرا (DESERT STORM) است. داستان اين بازى، مربوط به زمان جنگ خليج فارس و حمله عراق به كويت است كه شما در آن، ابتدا در ارتش آمريكا تمامى دوره‏هاى آموزشى لازم را گذرانده، سپس به عراق اعزام مى‏شويد و وظيفه داريد مأموريت‏هاى محوله (در مرز عراق و كويت، داخل كويت، شمال عراق، مرز عربستان و...) را انجام دهيد و اهداف از قبل پيش‏بينى شده را نابود كنيد؛ اهدافى همچون فرودگاه‏هاى نظامى، سايت‏هاى موشكى، مراكز رادار، سايت‏هاى ضدهوايى و...
با مطالب عنوان شده، ديگر نمى‏توان به بازى‏هاى رايانه‏اى، تنها به عنوان ابزار جذاب براى تفريح و سرگرمى كودكان نگاه كرد؛ بلكه بايد به آنها از ديد دشمنان تفكر اسلامى نگريست و در مقابل، با توليد جانشين‏هاى مناسب براى اين‏گونه بازى‏ها - با توجه به عمق منابع ملى و مذهبى - به مبارزه با اين تجاوز پرداخت. آيا زمان آن نرسيده تا با منابع غنى ملى و باستانى ايران، بازى‏هايى همچون رستم و سهراب توليد شوند و يا با نگاهى به 8 سال دفاع مقدس، بازى‏هايى با محتواى عمليات‏ها، براى زنده نگه داشتن تاريخ جنگ توليد شوند و يا بازى‏هايى با عنوان انتفاضه، براى بيان جنايت‏هاى رژيم غاصب اسراييل و فداكارى‏هاى مسلمانان آن كشور، توليد و به بازار عرضه شوند؟

منابع:
روزنامه همشهرى.
سايت دارينوس.
سايت NP GAME.
كتاب پيش‏گويى‏هاى آخر الزمان.
كتاب دشمن خود را بشناس.

ظهور منجی در باور پيشينيان

 

ظهور منجی در باور پيشينيان

زرتشت فرموده است:

" هنگاميکه سزای اين گناهکاران فرا رسد پس آنگاه ای مزدا کشور ترا بهمن در پايان برپا کند خواستاريم از آنانی باشيم که زندگی تازه کنند آری آنگاه به کاميابی به کاميابی جهان دروغ را شکست از پی‌رسد. "(1)

چنانچه از اين پيشگويی بدست می آيد سرانجام جهان بدست فردی به نام بهمن ، که در فرهنگ دينی زرتشتيان مظهر قدرت و توانايی خداوند است- از آلودگی پاک خواهد شد. مجرمان به مجازات خود مي‌رسند و دروغ و نادرستی شکست خورده رخت از جهان برمي‌بندد و خلاصه در يک کلام نظام الهی در زمين برپا مي‌شود. در پايان نيز مي‌بينيم که زرتشت نيز خود از خداوند درخواست حضور در آن دوره نورانی را مي‌نمايد.

اين آينده درخشان در قسمتی ديگر از سخنان زرتشت با تکيه روی موضوع انتظار و نيز برپايی نظام الهی مورد تاکيد قرار گرفته آنجا که آمده است:

" کی ای مزدا بامداد روز فراز آيد جهان دين راستين فراگيرد کيانند آنان که بهمن به ياريشان خواهد آمد."(2)

در کتاب زبور پس از دلداری به حضرت داوود (ع) چنين آمده است:

" از شريران رنجيده مشو زيرا همچون علف زود بريده مي‌شوند... زيرا که شريران منقطع مي‌شوند اما متوکلان به خدا وارث زمين خواهند شد... شريران شمشير را کشيدند و کمان را چله کردند تا آنکه مظلوم و مسکين را بيازارند و کمانهای ايشان شکسته خواهد شد... خداوند روزهای صالحان را مي‌داند و ميراث ايشان ابدی خواهد شد، متبرکان خداوند وارث زمين خواهند شد... صديقان وارث زمين شده تا ابد در آن ساکن خواهند شد..."(3)

نکته جالب در اين بشارت خاص هماهنگی شگفت انگيز موضوع آن با اشاره ايست که در قرآن مجيد چنين بيان شده است:

" و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر انٌ الارض يرثها عبادی الصالحون"(4)

ملاحظه مي‌نماييد که اين هماهنگی روشن نشان از يک روند پيوسته از سوی اديان الهی در باب مسايل مربوط به آينده جهان دارد.

در بخش ديگری از همين مزامير آمده:

" قولها را به انصاف داوری خواهد کرد ، آسمان شادی کند و زمين مسرور گردد... صحرا و هرچه در آن است به وجد آيد... زيرا که می‌آيد زيرا که برای داوری جهان می آيد ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد کرد..."(5)

در کتاب تورات در مورد حضرت ابراهيم (ع) آمده است:

" خداوند بر ابراهيم ظاهر گشته و گفت به ذريت تو اين زمين را مي‌بخشم تمام اين زمين را که مي‌بينی به ذريت تو تا ابد خواهم بخشيد…"(6)

و در ادامه همين کتاب آمده:

" اگرچه تاخير نمايد برايش منتظر باش زيرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد کرد بلکه جميع امتها را نزد خود جمع مي‌کند و تمامی قومها را برای خويش فراهم مي‌آورد."

در اين بشارت به حکومت ذريه حضرت ابراهيم بر جهان و نيز توصيه به انتظار و تاکيد بر ظهور قطعی مصلح همراه با اين خصوصيت که اقوام پراکنده را گرد هم خواهد آورد ، مورد تصريح قرار گرفته است.

در انجيل از قول حضرت عيسی(ع) آمده:

" پس بر حذر و بيدار شده و دعا کنيد زيرا که نمي‌دانيد آن وقت کی مي‌شود . زيرا که نمي‌دانيد صاحب خانه کی می آيد در شام يا بانگ خروس يا صبح، مبادا ناگهان آمده شما را خفته يابد."(7)

همچنين از قول حضرت عيسی(ع) آمده:

" اما چون پسر انسان در جلال خود با جميع ملائکه مقدس خود آيد آنگاه بر کرسی جلال خود خواهد نشست و جميع امتها در حضور او جمع شوند و آنها را از همديگر جدا می کنند به قسمی که شبان ميشها را از بزها جدا می کند."(8)

و نيز آمده است که :

" کمرهای خود را بسته چراغهای خود را افروخته بداريد و شما مانند کسانی باشيد که انتظار آقای خود را مي‌کشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند تا هر وقت آيد در را بکوبد بی درنگ برای او باز کنند.خوشا به حال آن غلامان که آقای ايشان آيد آنان را بيدار يابد ... پس شما نيز مستعد باشيد زيرا در ساعتی که گمان نمی بريد ، پسر انسان می آيد."(9)

در اينجا بد نيست بدانيم که تعبير "پسر انسان" بنا به تحقيقی که به عمل آمده(10) بيش از 80 بار در انجيل و ملحقات آن (مجموعه عهد جديد) تکرار شده که از اين بيان 30 بار آن مربوط به خود حضرت عيسی (ع) است و 50 بار باقی مانده اشاره به نجات دهنده ايست که در آخر الزمان ظهور خواهد کرد.عيسی (ع) نيز با او خواهد آمد و او را جلال خواهد داد و از ساعت و روز ظهور او کسی جز خدا اطلاع ندارد .

در زمينه "پسر انسان" در يکی از اناجيل می خوانيم:

"در آن وقت علامت آمدن فرزند انسان بر فلک ظاهر شده و خواهند ديد فرزند انسان را که بر ابرهای آسمان می آيد با قدرت و جلال عظيم..."(11)

همانطور که قبلا بيان گرديد در آثار ديگر مسلکها نيز اشاراتی به اين حقيقت به چشم می خورد. هندوها از اين مرد با نام " فرزند سيد خلايق" ياد کرده اند. مانويان وی را "خردشهر ايزد" ، نام برده اند. برهماييان حضرتش را "ويشنو" و چينيان او را " کريشنا" ،بوداييان وی را " بودای پنجم" و... خوانده اند.

در اينجا توجه خواننده را به اين نکته معطوف مي‌داريم که صرف نظر از تفاوتهايي که در اين کلمات اشارات و بشارتها وجود دارد آنچه که در بين همه آنها _ که در اينجا به صورت نمونه از بين شماری فراوان انتخاب گرديده_ مشترکا به چشم می خورد اينکه در انجام جهان به دنبال يک سلسه تحولات و دگرگونيها ، زمام گيتی در اختيار رهبری الهی قرار خواهد گرفت که او با بهره مندی از نيروی خدادادی و نيز سود جستن از همراهانی شيفته و فداکار و از خود گذشته بساط ظلم و جور را از زوی زمين برچيده،جهانی کران تا کران داد و دادگری به بار می آورد.

و چنين است که مسلمانان در ايام نيمه شعبان سالروز ميلاد آن قافله سالار را جشن می گيرند. همان کسی که پيامبر اسلام (ص) فرمودند:

"يملاَ به الارض قسطا و عدلا بعد ما ملعت ضلما و جورا" (12)

1- کتاب اوستا بخش گاتها صفحه 34 نسخه ترجمه آقای پور داوود.

2- مدرک پيشين صفحه 98.

3- مزامير داوود : مزمور 37 بخشهای از آيات 1 تا 33 .

4- قران مجيد سوره انبيا آیه 10 " ما در زبور چنين نوشتيم که بعد از تورات زمين را بندگان صالح من به ارث خواهند برد."

5- مزامير داوود : مزمور 96.

6-کتاب تورات سفر پيدایش فصل 12 بند 7.

7- انجيل مرقس بخشهايی از آيات 33 تا 37 از فصل 13.

8- انجيل متی فصل 25.

9- انجيل لوقا فصل 12.

10- کتاب قاموس کتاب مقدس تاليف مستر هاکس آميکايي.

11- انجيل متی فصل 25 قسمتهايي از آيات 30تا 35.

12- پيامبر اکرم (ص) سنن ابی داوود. جلد دوم ص 307." خداوند به وجود او زمين را از عدل و داد مالامال خواهد ساخت آنگاه که از ظلم و جور پر شده باشد

مهم ترین وظایف شیعیان در عصر غیبت چیست؟

 

مهم ترین وظایف شیعیان در عصر غیبت چیست؟

نكات ذیل برگرفته از روایات و به عنوان وظایف شیعیان و منتظران واقعی حضرت(عج) خدمت شما عرضه می شود.

مرحوم سیدمحمدتقی موسوی متوفی 1348 هـ ق در كتاب شریف "مكیال المكارم" به هشتاد مورد از وظایف منتظران اشاره فرموده اند. ما بطور اختصار به برخی از آنها اشاره می كنیم.

1 ـ دعا برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و خود تا به معرفت حضرتش نائل شویم. ائمه هدی علیهم السلام نیز همواره بر این مهم تكیه داشته اند.

امام صادق(علیه السلام) دعایی به "زراره" تعلیم كرده و می فرمایند : «... اگر زمان غیبت را درك كردی چنین دعا كن: اللهم عرفنی نفسك فإنك إن لم تعرفنی نفسك لم أعرف نبیك. اللهم عرفنی رسولك فإنك إن لم تعرفنی رسولك لم أعرف حجتك. اللهم عرفنی حجتك فإنك إن لم تعرفنی حجتك ضللت عن دینی»(منتخب الاثر ـ آیت الله صافی گلپایگانی حدیث 1 ص 501 ـ به نقل از غیبت نعمانی، كافی، كمال الدین)

همچنین دعاهای دیگری كه در كتب ادعیه و ..........

 زیارات بدان اشاره شده، خصوصا دعای معروف «اللهم كن لولیك الحجه ابن الحسن ... » كه بحمدالله در بین جامعه شیعه بسیار معروف و مشهور است.

2 ـ شناخت صفات و سیره امام علیه السلام: بدیهی است كه یك عاشق دلباخته امام و یك منتظر حقیقی باید بداند كه محبوبش از چه صفاتی برخوردار بوده، و چه سیره و روشی را در زندگی و سایر شئونات آن دارد.

در این راستا، مطالعه آیات و روایات فراوانی كه در ارتباط با وجود مقدس حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف بیان شده، بسیار سودمند است.

3 ـ رعایت ادب در همه موارد: امامی كه واجب الاطاعه و حجت خدا بر تمامی اهل زمین است، نامش محترم و یادش بسیار گرامی است. او پیشوای همه و چشم بینای خدا در بین مخلوقات اوست. روزی اهل زمین به یمن وجود اوست و هر كس كه به مرتبه ای از مراتب كمال می رسد از پرتو عنایات حضرت حق است كه از مسیر امامت به ما رسیده است.

4 ـ عشق و علاقه نسبت به حضرت: مرحوم سیدعبدالكریم كفاش، هفته ای یك مرتبه به محضر آن حضرت مشرف می شد. او در ری در جوار حضرت عبدالعظیم حسنی می زیست. در یكی از تشرفاتش، حضرت از او می پرسند: سیدعبدالكریم! اگر ما را نبینی چه خواهد شد؟ پاسخ می دهد: آقا حتما می میرم. حضرت در پاسخ فرمودند: «اگر چنین نبودی ما را نمی دیدی» (مشعل هدایت ج 2 ص 129 ـ مبحث امكان تشرف ـ از استاد حاج شیخ حسین گنجی)

5 ـ علاقه مند كردن دیگران به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف: طبیعی است كه هر كس به چیزی علاقمند باشد درصدد تبلیغ و ترویج آن برآمده و آنرا به دیگران معرفی خواهد كرد، چه رسد به اینكه وجود مقدس خاتم الاوصیا عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد.

6 ـ انتظار فرج: امام صادق علیه السلام فرمودند: «بخشی از ویژگیهای ائمه علیهم السلام عبارت از تقوی، پاكدامنی و خیرخواهی ... و صبر در انتظار فرج است.» (منتخب الاثر، آیت الله صافی، ص 498، به نقل از بحارالانوار)

در بسیاری از روایات، پرفضیلت ترین اعمال، انتظار فرج دانسته شده است. (منتخب الاثر، آیت الله صافی، ص 493 ـ 500)

در بسیاری از احادیث در باب انتظار فرج بیان شده كه هر گاه یكی از منتظران حضرت به رحمت الهی رفت، چنانست كه در میان سپاه امام و یا در میان چادر (خیمه) حضرت به شهادت برسد.

در بعضی از روایات تعبیر شده كه چنین شخصی مثل كسی است كه با رسول خدا صلی الله علیه و آله در برابر كفر جهاد كرده باشد.

7 ـ اظهار علاقه وافر برای ملاقات با آنحضرت.

8 ـ ذكر فضائل و مناقب آنحضرت، و شركت در مجالس امام شناسی.

9 ـ صدقه برای سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.

10 ـ بجا آوردن حج و عمره و زیارت مشاهد مشرفه به نیابت از امام: اعمالی كه به نیابت از امام زمان علیه السلام بجا آورده می شود در واقع هدیه ای از جانب عاشقان و شیفتگان به ایشان است.

11 ـ استغاثه به وجود مقدس امام عجل الله تعالی فرجه الشریف: در بعضی از روایات از آن بزرگوار به "غیاث المضطر المستكین" تعبیر شده است.

توسل و استغاثه بر اهل البیت علیهم السلام، سیره دائمی بزرگان و صلحا و علما شیعه بوده و حتی ائمه هدی علیهم السلام نیز به وجود مقدس ایشان توسل می جسته اند.

مرحوم عاملی در روایتی نقل می كنند كه هنگامی كه حضرت زهرا سلام الله علیها بین دیوار و در مجروح شدند، به دنبال علی علیه السلام ... بودند، و ناله "یا ابن الحسن" سرمی دادند، و به وجود مقدس امام عصر حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف استغاثه جستند.

12 ـ تجدید بیعت با امام علیه السلام: براساس پاره ای از روایات، تجدید بیعت بعد از هر نماز واجب و یا در هر جمعه مستحب است.(مكیال المكارم و منتخب الاثر)

و در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده كه «هر كس بعد از نماز صبح و بعد از نماز ظهر بگوید: "اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم"، نمی میرد مگر آنكه حضرت را ببیند و بشناسد.»(بحارالانوار، ج 86، ص 77، باب 39)

13 ـ اجتناب از محارم: كسی كه منتظر واقعی است، باید از آنچه كه امام زمانش كراهت و تنفر دارد، اجتناب نموده و هر عملی كه در تقرب او موثر است را به خاطر رضای محبوب و ارتباط روحی با او انجام دهد.

مرحوم شیخ طوسی متوفی 460 هـ ق در "تجرید الاعتقاد" می نویسد: «وجوده لطف و عدمه منا.» یعنی وجود حضرت لطف و عنایت بر ماست و غیبت ایشان به خاطر اعمال و رفتار بد ماست .

"گفتم كه روی خوبت از من چرا نهان است

گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است"

"گفتم كه از كه پرسم جانا نشان كویت

گفتا نشان چه پرسی آن كوی، بی نشان است"

علی علیه السلام فرمودند: «زمین خالی از حجت خدا نیست، لكن خداوند متعال، خلقش را از اینكه حجت را بشناسند نابینا و محروم می نماید و این به خاطر ظلمی است كه بر خودشان روا داشتند.»(بحارالانوار، ج51، ص113)

«ظلم و جور با بصیرت سنخیت ندارد، و كسی كه در كلاس گناه و معصیت بسر می برد هم سنخ با اولیای خدا نیست. لذا دیده اش از شناخت حضرت نابیناست.»(مشعل هدایت، ج2، ص126، مقاله امكان تشرف)

حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، در توقیعی چنین می فرمایند: «فما یحبسنا عنهم إلا ما یتصل بنا مما نكرهه و لانوثره منهم» یعنی محبوس نكرده ما را از دوستان، مگر خبرهای ناگواری كه همواره از ناحیه آنان به ما می رسد كه ناخوشایند است، در حالیكه ما آن كارها را از ایشان نخواستیم.(احتجاج طبرسی، ج2، ص322)

14 ـ دوستی با صالحان: دوستی با دوستان حضرت باعث تقرب و جلب خشنودی ایشان است. همچنین ادخال سرور مومنین و محبین اهل بیت علیهم السلام و همچنین رفع حوائج آنان نیز از وظایف منتظران عصر ظهور شمرده نشده؛ چرا كه آن حضرت همانند اجداد طاهرینش باب الحوائج هستند.

قرآن كریم در وصف یاران حضرت ختمی مرتبت می فرماید: «محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الكفار رحماء بینهم» یعنی محمد رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) و كسانی كه با او هستند بر علیه كفار بسیار خشن، ولی با یكدیگر بسیار مهربانند.

و همچنین امر خدای حكیم كه می فرماید: «كونوا مع الصادقین» یعنی همواره با افراد راستگو همنشین باشید

15 ـ برائت از دشمنان خدا و اهل بیت علیهم السلام:

امام هادی علیه السلام در زیارت شریفه جامعه می فرمایند: «برئت الی الله عزوجل من اعدائكم و من الجبت و الطاغوت و الشیاطین و حزبهم الظالمین» یعنی به درگاه خدای عز و جل از دشمنان شما و همچنین از جبت و طاغوت و از شیاطین و حزب ستمكار آنان بیزارم.(مفاتیح الجنان، مرحوم شیخ عباس قمی(ره)، زیارت جامعه كبیره)

اديان و حضرت مهدى (عج)

 

اديان و حضرت مهدى (عج)

با تحقيق و جستجو در كتب اديان ومذاهب آسمانى به اين نتيجه قطعى و مسلم مى رسيم كه اعتقاد به آينده نيك و روشن براى جهان و عقيده به پيروزى حق بر باطل اختصاص به مسلمانان ندارد بلكه ساير اديان و مذاهب نيز در اين عقيده با مسلمين شريك مى باشند حال به نمونه هايى اشاره مى نماييم.
1ـ منابع زرتشتى
در «زند» كه كتاب مذهبى زرتشتيان است، درباره انقراض اشرار و وراثت صالحان آمده است:
لشكر اهريمنان با ايزدان (طرفداران يزدان) دايم در روى خاكدان ،محاربه و كشمكش دارند و غالباً پيروزى با اهريمنان باشد اما نه بطورى كه ايزدان را محو و منقرض سازد ; چه در هنگام تنگى از جانب ـ اورمزد ـ كه خداى آسمان است، به ايزدان، كه فرزند اويند، يارى مى رسد و محاربه ايشان نه هزار سال طول مى كشد، آنگاه پيروزى بزرگ از آن ايزدان مى شود واهريمنان رامنقرض مى سازد و تمام اقتدار اهريمنان در زمين است و در آسمان راه ندارند...
و در «جاماسب نامه» نقل شده است:
مردى بيرون آيد از زمين تازيان ،از فرزندان هاشم ،مردى بزرگ ساق و بزرگ سر و بزرگ تن و بر دين جدّ خويش بُوَد...
و در جاى ديگر اين كتاب آمده:
سوشيانس (نجات دهنده بزرگ) دين را به جهان رواج دهد. فقر و تنگ دستى را ريشه كن سازد، ايزدان را از دست اهريمن نجات داده، مردم جهان را هم فكر و هم گفتار و هم كردار گرداند.
2 ـ منابع هندى
در كتاب «شاكمونى» كه از سردمداران كافران هندو است و به عقيده پيروانش پيامبر و صاحب كتاب آسمانى است، اشاره به وحدت ديانت در زمان آن پرچمدار روحانى جهان نموده، گويد:
پادشاهى و دولت دنيا به فرزند سيد خلايق دو جهان، كِشن (به لغت هندو نام پيامبر اسلام ص است) بزرگوار تمام شود. وى كسى باشد كه بر كوههاى مشرق و مغرب دنيا حكم براند و فرمان كند و فرشتگان كاركنان او باشند...
و نيز در كتاب « ديد» كه نزد هندوها از كتب آسمانى است، مى گويد:
پس از خرابى دنيا ،پادشاهى در آخرالزمان پيدا مى شود كه پيشواى خلايق باشد و نام او«منصور»، باشد و تمام عالم را بگيرد و به دين خود آورد...
3 ـ زبور
شريران منقطع خواهند شد، امّا منتظران خداوند، وارث زمين خواهند شد. هان بعد از اندك زمانى شرير نخواهد بود.
 در مكانش تأمل خواهى كرد و نخواهى بود. و امّا حليمان وارث زمين خواهند شد... و ميراث آنها خواهد بود تا ابد..
4 ـ تورات
و نهالى از تنه ـ بَستى ـ بيرون آمده و شاخه اى از ريشه هايش خواهد شكفت و روح خدا بر او قرار خواهد گرفت. مسكينان را به عدالت داورى خواهد كرد و به جهت مظلومان زمين به راستى حكم خواهد كرد
5 ـ انجيل
كمرهاى خود را بسته ،چراغهاى خود را افروخته بداريد و شبها مانند كسانى باشيد كه انتظار آقاى خودشان را مى كشند... خوشا به حال آن غلامان كه آقاى آنها چون آيد، ايشان را بيدار يابد... پس شما نيز مستعد باشيد